قانونگرایی بهعنوان نشانه اصلی و دال مرکزی گفتمان مشروطیت ایران در پیوند استوار با نشانه فرعی آزادیخواهی، مهمترین عامل هویت بخشی گفتمان مذکور در تقابل با گفتمان «دشمن» و «مخالف» آن یعنی استبدادطلبی بود. فرایند غیریت سازی در گفتمان مشروطهخواهی بیشتر از هر چیز مبتنی بر دفاع عقلانی از حکومت قانون و آزادی از سلطه نظام استبدادی صورت میگرفت. در مقابل، گفتمان استبدادطلبی نیز با تفسیر ارتجاعی از شریعت سعی در اثبات حق الهی پادشاه و تداوم سلطه پادشاهی خودکامه داشت. منازعات گفتمانها از طریق برجسته نمودن نشانههای اصلی هرکدام و طرد نشانههای گفتمان مخالف، با غلبه نظام معنایی مشروطیت و فراگیر شدن آن در افکار عمومی همراه شد که نتیجه آن پیروزی جنبش مشروطهخواهی در قالب یک رخداد ارتباطی و شالوده شکنی در ساختارهای معنایی نظام استبدادی بود. بازنمایی شرایط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ایدئولوژیک ایران در عصر مشروطهخواهی زمینههای غلبه گفتمانی مذکور بر گفتمان حاکم و نظام خودکامه را بهخوبی نمایان میسازد. بررسی حاضر با تحلیل گفتمانی مشروطیت و بیان نظام مفصلبندی آن در رقابت با گفتمان مخالف به آشکار ساختن جایگاه عناصر اصلی قانون و آزادی و رابطه آن دو با یکدیگر میپردازد.